نسبت آموزههای اسلامی و علمای دینی به پیشرفت و عقب ماندگی
چکیده
نقش علمای دینی، آموزههای اسلامی و نسبت آن با پیشرفت و عقب ماندهگی جوامع دینی، از دیروقت است که پرسشهای را برای دلدادهگان به دین و آموزههای اسلامی ایجاد نموده است و به عبارتی، وضعیت زندگی در جهان اسلام، عقبماندگی و فقر و نسبت آن با آموزههای اسلامی، علم و تکنولوژی، پرسشهای بسیار جدی و جانداری را به وجود میآورد که دانشمندان دینی و علمای اسلامی هرکدام از زاویههای آن را به خوانش گرفته و جوابهای درخوری را نیز برای آن دادهاند. وضعیت موجود جهان اسلام و عقب افتادن بخش عمدهی از کشورهای اسلامی از کاروان ترقی و پیشرفت، به خصوص در عرصههای مادی و تکنولوژیک و تقسیمبندیهای دنیای موجود به دو بخش «برخوردار» و «نابرخوردار» که غالب کشورهای اسلامی، از جملهی جهان بازمانده و فقیر محسوب میشوند؛ سوالاتی از نسبت آموزههای دینی و نقش علمای دینی با عقبماندهگی و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی و حتا فرهنگی را تشدید میکند. اسلام با تشویق مردم به کار و تلاش و تامین نیازهای مادی و جسمی خود، رابطهی نزدیکی میان دنیا و آخرت برقرار داشته و حتا دنیا را در آموزههای روایی و مذهبی، مزرعهی آخرت قلمداد نموده که برخورداری در دنیا، تنعم از فضایل اخروی را با کمک و دستگیری فقرا میتواند به دنبال داشته باشد و علمای دینی نیز نقش بارزی در تطبیق و تبیین آموزههای دینی در جامعه داشتهاند بخصوص شخصیتهای برجسته و فرهیختهی همانند مرحوم آیت الله وحیدی که به حق عمرش را در خدمت به جامعه و تبیین معارف اسلامی گذراند. لذا برای نیل به وضعیت مطلوب، که همانا تبیین معارف دینی و معرفی چهرههای دینی به جامعه و پاسخگویی به سوالات نسل جوان است، بازنگری مجدد به آموزههای دینی و ارائه تفسیرهای نزدیک به تغییرات و اقتضائات دنیای مدرن، ضرورت جدی پیدا میکند. در این مقاله تلاش بر این بوده تا به پرسشهای طرح شده به شکل مختصر پاسخ گفته شود و روش کار نیز تحقیقات کتابخانهای میباشد.